نامه معاون دادستان مشهد و ضرورت تغییر نگاه
نوشته دکتر سیدمحسن حسینیپویا
به نام خدا
در خصوص نامه معاون محترم دادستان مشهد به فرماندار و شهردار مشهد مبنی بر ممنوعیت مأمورین شهرداری از ارائه خدمات حملونقل عمومی به بانوان فاقد حجاب شرعی و مستند کردن این دستور به ماده هفتاد و دو قانون آیین دادرسی کیفری؛ صرفنظر از آنکه نامه مزبور، از حکم ماده یادشده خروج موضوعی داشته و با سایر مبانی حقوقی ازجمله اصل تفکیک قوا نیز مغایرت اساسی دارد و خود میتواند از مصادیق امر غیرقانونی آمر قانونی (و غیرقابل اجرا برای مأمورین شهرداری) به شمار آید؛ لیکن در علتیابی صدور چنین دستوراتی و بهمنظور پیشگیری از موارد مشابه، چند نکته به نظر میرسد:
یکم. باید به جایگاه دانش حقوق و ارتباطش با اجتماع توجه شود؛ علم حقوق زیرمجموعه علوم اجتماعی است. بر همین مبنا: اولاً- در مرحله قانونگذاری، باید به هنجارهای اجتماعی توجه کرد و در جرم انگاری مواردی که اکثریت جامعه را مجرم و گناهکار تلقی میکند (مانند ممنوعیت استفاده از ماهواره یا حجاب اجباری و…) باید تأمل بیشتری شود. ثانیاً- در مرحله اجرای قانون نیز، دادستانها و ضابطان باید توجه کنند تا حتیالمقدور از جریحهدار شدن احساسات عمومی و اجتماعی و درنتیجه از برهم خوردن نظم عمومی پیشگیری شود.
دوم. حفظ نظم عمومی و اجتماعی، علاوه بر ضمانت اجراهای حقوقی؛ ابزار و لوازم مخصوص به خود را دارد؛ باید علوم اجتماعی و علمای آن را به رسمیت شناخت و مداخلات سیاسی، نظامی، قضائی و… در حوزههای اجتماعی را به حداقل رساند. ازاینرو؛ ایجاد «قرارگاه» (که در ادبیات نظامی کاربرد دارد)، برای موضوع اجتماعی عفاف و حجاب و ارجاع موضوع موردبحث به چنین قرارگاهی (در نامه فوقالذکر)، نشان از دور بودن متولیان امور از ادبیات علوم اجتماعی و نزدیکی ذهنیت و دیدگاه ایشان به مباحث و ادبیات نظامی دارد؟!
سوم. باید به این نکته بدیهی توجه داشت؛ رابطه مسؤولان سیاسی، اجتماعی، قضائی و… با اجتماع، از رابطه فرمانده نظامی با سربازان در پادگان متفاوت است؟! آنها فرمانده و جامعه فرمانبر نیستند؟! نگاهی به جامعه ایرانی، بهویژه نسلهای اخیر دهه هشتادی و نودی، این واقعیت را بهتر جلوهگر میکند. البته فهم این نکته بدیهی نیز نیازمند به رسمیت شناختن علوم اجتماعی و توجه به مطالعات این علم و قدر و منزلت یافتن علمای آن است.
و اما اگر چنین نشود، از زبان شیخ اجل باید گفت:
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی / کاین ره که تو میروی به ترکستان است؟!
دکتر سیدمحسن حسینیپویا
چهارشنبه پانزدهم تیرماه یک هزار و چهارصد و یک