ارتباط اخلاق حسنه و نظم عمومی
به قلم وکیل سید محسن حسینی پویا
اخلاق حسنه با نظم عمومی، ارتباطی تنگاتنگ و دو سویه دارد و «اموری که خلاف اخلاق حسنه است، نظم عمومی را نیز بر هم میزند و) از همین روست که(هیچگاه حقوق نمیتواند به امور غیر اخلاقی بیاعتنا بماند» (کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج ۱، ۱۸۱). این دیدگاه، با یکی از خوانِشهای ممکن، از ماده ۹۷۵ قانون مدنی نیز هم خوانی دارد به این بیان که؛
یکی از عللی که قوانین خارجی و یا قراردادهای خصوصی مخالف نظم عمومی محسوب میشوند، مخالفت آنها با اخلاق حسنه است. پس میتوان چنین گفت که؛ هر امری که مخالف اخلاق حسنه باشد، به ناگزیر، بر هم زنندهی نظم عمومی نیز هست.
شاید به گمان برخی سیاسیون، بهترین و آسانترین روش برای ساخت و پاسداشت نظم عمومی، بهکارگیری زور و قوهی قهریه باشد، حال آنکه این گمان در تقابل با دیدگاه پیش گفته است و سنت نبوی (ص) نیز بیپایه بودن چنین گمانی را تأیید میکند. زیرا در جامعهی اخلاقی ساخته شده به دست پیامبر اکرم (ص)، اخلاق حسنه در همهی لایه های اجتماعی گسترش داده شده و آن اسوهی حسنه، شعار «إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاقِ» (مستدرک، ج. ۲، ص. ۲۸۲) را سرلوحهی هدایت گریهای خویش قرار داده بود و بر خلاف بسیاری از نظامهای سیاسی رایج، بر آموزه های اخلاقی و دینی و دیگر بازدارنده های وجدانی تکیه و توجه داشت. آن حضرت در کنترل اجتماع و تضمین بقای قدرت سیاسی خویش، بدون آنکه به نهادها و ضمانت اجراهای حقوقی تکیه ای اساسی داشته باشد، درصدد گسترش اخلاق حسنه و کنترل رفتارهای اجتماعی شهروندان و حفظ نظم عمومی از آن راه بر آمد (ر.ک.: امیری؛ سنت نبوی و عدالت کیفری، فصلنامه حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، ش. ۴، ۱۳۸۸، ۲۷). همین سنت حسنه، در گفته و کردار حضرت علی (ع) نیز پی گرفته شد و آن انسان کامل نیز، کژی از جاده اخلاق را نه تنها در برابر شهروندان، بلکه در برابر دشمنان نیز روا نمیدانست. آن اسوهی عدالت در تشریح چگونگی بستنِ پیمان صلح با دشمن و امان دادن به او، خطاب به استاندارِ منصوب خویش (مالک اشتر) فرمود: «… پس در آنچه بر عهده گرفته ای خیانت مکن و پیمان خود را مشکن، و دشمنت را فریب مده، که به جز نادانِ بدبخت بر خداوند دلیری و گستاخی نکند …، پیمانی مبند که راه تأویل در آن باز باشد. پس از عهد بستن و استوار کردن پیمان بر عبارتهای دو پهلو و ابهام انگیز تکیه مکن…» (نهجالبلاغه، نامه ۵۳، ترجمهی علی شیروانی).
به درستی که انسان از تصور چنین جامعهی اخلاق مداری که نقض عهد، خیانت، تقلب، نارو زدن و بی اخلاقی –حتی- در برابرِ دشمن را روا نمیدارد، به شوق و شور میآید و به ناگزیر چنین جامعه ای را با این نظم عمومی میستاید.
ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنـی محروم تو که با دشمن این نظر داری
(سعدی)
این نمونه های پیش رو، خود گواهی دیگر بر درستی گفتهی پیشین ماست که؛ اخلاق حسنه و نظم عمومی به هم وابسته و پیوستهاند و از همین روست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دولت ناگزیر شده که خودش در وهلهی اول اخلاقی عمل کند و در وهلهی دوم محیط جامعه را نیز اخلاقی کند (مقدمهی قانون اساسی و نیز بند ۱ اصل سوم و اصول دهم، چهاردهم و یکصدوبیست و یکم)، و در چنین حال و هوایی است که اخلاق حسنه در لایه های گوناگون جامعه نیز رسوخ کرده و گسترش مییابد و در نتیجهی آن نظم عمومی پایدار و قابل قبولی در جامعه جریان مییابد.
اقــوام روزگــار به اخــلاق زنـدهانـد قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است
(نظامی)